این روزها سهامگذاری یا استیکنگ (Staking) در صنعت ارزهای دیجیتالِ مبتنی بر اثبات سهام (PoS) طرفداران زیادی پیدا کرده است. اگرچه این کار مزیتهای زیادی دارد و میتواند به کسی که سهامگذاری میکند، سود خوبی برساند، ریسکهایی هم دارد که در این مقاله با آنها آشنا میشوید.
مروری کوتاه بر اثبات سهام
در الگوریتم اثبات کار (https://en.wikipedia.org/wiki/Proof_of_work) یا همان ماینینگ (استخراج) که در نسل اول و دوم ارزهای دیجیتال مثل بیت کوین یا اتریوم استفاده شده است، افرادی به نام استخراجکننده (ماینر) با در اختیار قرار دادن قدرت پردازش دستگاههای خود، امنیت شبکه را تامین میکنند. در چنین مکانیزمی، بسته به میزان کار انجام شده توسط ماینرها، به آنها پاداش تعلق میگیرد.
با این حال ماینینگ همیشه سودآور نیست، مخصوصا وقتهایی که پایین بودن قیمت یک ارز، کفاف هزینههای برق و اصطحلاک تجهیزات را نمیدهد. همچنین مصرف برق ماینینگ نگرانیهایی درباره افزایش آلودگی و گرمایش کرهی زمین ایجاد کرده است. از طرف دیگر به عقیده مخالفان ماینینگ، این فعالیت نمیتواند برای شبکه مقیاسپذیری (یعنی رسیدن به تراکنشهای سریع و ارزان) را به ارمغان آورد.
بنا به دلایلی که ذکر شد، اثبات سهام (Proof Of Stake) روی کار آمد و به محبوبیت بسیاری دست یافت.
در اثبات سهام، کاربران ارزهای دیجیتال خود را در کیف پولهایشان به شبکه اختصاص میدهند و شبکه از این توکنها برای تأیید تراکنشها و حفظ امنیت استفاده میکند. در چنین مکانیزمی، ایجاد بلاکهای جدید نیز با استفاده از همین توکنها انجام میگیرد.
به عبارت دیگر، یک فرد برای انجام اثبات سهام باید ارز دیجیتالی را که از این الگوریتم استفاده میکند، انتخاب کند، مقداری از آن را بخرد و در کیف پولش به شبکه اختصاص دهد. شبکه هر سال درصدی خاص به ارزهای دیجیتال او اضافه میکند. بنابراین فرد علاوه بر سرمایهگذاری در یک ارز دیجیتال، میتواند با اثبات سهام سود بیشتری داشته باشد و همچنین افراد در ارزهای دیجیتالی سرمایهگذاری میکنند که به آن واقعاً اعتقاد دارند.
در رویکرد اثبات سهام، نودها یا همان مشارکتکنندگان، با موجودی خود برای تایید بلاکها و تضمین عدم تقلب فعالیت میکنند. در این روش، فرایند تایید بلاکها بر پایه موجودی [سهامگذاریشده] میان نودها تقسیم میشود.
از همین رو، نودی که سهام بیشتری در اختیار شبکه بگذارد، شانس بیشتری برای ساخت بلاک بعدی خواهد داشت. نیاز به حداقل منابع محاسباتی و عدم مصرف زیاد انرژی برق از جمله دلایلی است که اثبات سهام به الگوریتم محبوبی بدل شده است.

تزوس، کاردانو، کازماس، ترون، آنتولوژی و نئو بزرگترین ارزهای دیجیتالی هستند که از اثبات سهام استفاده میکنند. اتریوم، رتبه دوم بازار ارزهای دیجیتال هم قرار است به زودی روی اثبات سهام برود.
به شرکت در اثبات سهام، استکینگ یا همان سهامگذاری میگویند.
حالا که با اثبات سهام آشنا شدید، باید بدانید که این الگوریتم، علاوه بر مزایای جالب، معایب و ریسک هایی هم برای سهامگذاران دارد.
اسلشینگ (Slashing)
پیش از هر چیز، ابتدا به سراغ اسلشینگ میرویم.
اسلشینگ چیست؟
اسلشینگ در واقع مجازاتی است که گریبان سهامگذار را برای خطایی که انجام داده، میگیرد. این مکانیزمی است که بهواسطه آن، شبکه با برداشتن داراییهای سهامگذار، از بیثباتی بیشتر جلوگیری میکند.
خیلی از اوقات خود کاربر قصد شکستن قوانین شبکه را ندارد، بلکه نرمافزار سهامگذاری یا نماینده یا استخری که سهام در آن قرار دارد، دچار خطا میشود. برای جلوگیری از این اتفاق باید از نرمافزارها و یا استخرهای سهامگذاری معتبر استفاده شود.
چه کسی مجازات میشود؟
در پروتکلهای اثبات سهام سیال (LPoS) مانند تزوس (Tezos)، فقط سهامگذار برای خطایی که مرتکب شده است، مجازات میشود، اما در پروتکلهای اثبات سهام ضمانتشده (BPoS) مانند کازماس (Cosmos) و یا IRISnet، هم اعتبارسنج و هم نمایندگان مرتبط، مجازات میشوند.
چه زمانی این اتفاق میافتد؟
اسلشینگ ممکن است در موارد مختلفی رخ دهد:
- خطای لایونس (Liveness) (کازماس، IRISnet): سهامگذار در اجماع شبکه برای مدت طولانی مشارکت نمیکند و بلاکهای متعددی را از دست میدهد.
- خطای امنیتی (تزوس، کازماس، IRISnet و بیشتر پروتکلها): شبکه توزیعشده با دو یا چند تاییدیه از یک بلاک مشابه مختل میشود. به چنین خطاهای امنیتی در تزوس، بیکینگ دوگانه یا تایید دوگانه، و در کازماس و IRISnet امضای دوگانه گفته میشود.
- خطای نظارت (کازماس، IRISnet): اعتبارسنج چندین بار در یک رایگیری اجماع رای داده و رایهای او با هم تناقض دارند.
مجازاتها شامل چه چیزهایی هستند؟
مجازاتها به نوع عملکرد و پارامترهای هر پروتکل بستگی دارد. اغلب مواقع، سهامگذار با پرداخت درصد مشخصی از توکن که سهامگذاری کرده یا آنها را در کیف پولش نگهداری میکند، مجازات میشود. در بعضی پروتکلها، اعتبارسنج حتی میتواند برای مدت زمانی مشخص مسدود و جلوی فعالیت او گرفته شود. در پروتکلهای اثبات سهام ضمانتشده (BPoS)، مانند کازماس و IRISnet، نمایندهها نیز در خطر مجازات هستند. پس با احتیاط اعتبارسنج خود را انتخاب کنید.
نوسانات ارزهای دیجیتال

نوسانات بازار احتمالا خطرناکترین ریسک در سهامگذاری است. زمانی که بازار روندی صعودی داشته باشد، سود شما از سهامگذاری بسیار قابل قبول به نظر میرسد. از سوی دیگر، اگر قیمت بیش از اندازه کاهش یابد، سود شما از سهامگذاری نمیتواند ضررهایتان را جبران نماید.
پس دانستن اینکه ممکن است ارزش سهام (ارزهای دیجیتال اختصاص داده شده) شما کاهش شدیدی پیدا کند، بسیار مهم است.
نکاتی برای کاهش ریسک نوسان در سهامگذاری:
ارز دیجیتالی را انتخاب کنید که تیم و جامعه قدرتمندی پشت آن وجود دارد و واقعا برای اهدافشان تلاش میکنند. گاهی اوقات برخی از پروژههای بدون هدف، سود بالایی برای سهامگذاری میدهند، اما سقوط قیمت آنها در آینده نزدیک، تمام این سودها را به باد میدهد. روی هر نوع کوینی که میخواهید انتخاب کنید تحقیقات لازم را انجام دهید تا اطمینان حاصل کنید که پروژه مورد نظر کلاهبرداری نیست و دارای پشتوانه قوی از نقطه نظر فناوری است.
نکته دیگری که باید به یاد داشته باشید آن است که متنوعسازی در سبد سرمایهگذاری از اهمیت بسیاری برخوردار است.
شورت (Short) کردن یا خرید قراردادهای فروش نیز میتواند به شما در هنگام کاهش قیمت کمک کند؛ به عبارت دیگر با کاهش قیمت سود کنید!
بنابراین مهم است که رو چه چیزی سرمایهگذاری میکنید، زیرا حتی اگر پروتکل، سوددهی آن را تضمین کرده باشد ممکن است آن را از دست بدهید، و ارزهای سهامگذاریشده شما به سوددهی نرسند.
اعتبارسنجها پاداشها را پرداخت نمیکنند

خطر دیگر برای زمانی است که شما توکنهایی که به سختی به دست آوردهاید را به اعتبارسنجهایی (مشابه استخرها در ماینینگ) بسپارید که پاداشها را پرداخت نمیکنند.
این فاکتور بسیار مهم است.در بعضی پروتکلها مانند تزوس، اولین پاداش بعد از هفتمین چرخه یا پس از تقریبا ۲۰ روز دریافت میشود. در چنین شبکهای، افراد نیازی به چک کردن دریافت به موقع و درست پاداشها ندارند. اما در برخی پروتکلها نمیتوان ۱۰۰ درصد از پرداختی اعتبارسنجها اطمینان حاصل کرد.
اکثرا افراد کلاهبردار نیستند اما شما همیشه باید جانب احتیاط را رعایت کنید. اعتبارسنجها نیازی به تحت کنترل گرفتن سرمایه ندارند، بنابراین شما نباید مستقیما سرمایه خود را به کیف پول آنها بفرستید.
هیچگاه نباید با اعتبارسنج و یا هر فرد دیگری کلید خصوصی یا عبارات بازیابی خود را به اشتراک بگذارید.
از دست رفتن حساب؛ گم کردن عبارات بازیابی یا کلید خصوصی

عبارات بازیابی (Mnemonic) و کلیدهاصی خصوصی مفاهیم بسیار مهمی در دنیای بلاک چین و خصوصا ارزهای دیجیتال هستند. اگر کیف پولتان حذف شود یا به هر نوعی دسترسی به آن نداشته باشید، تنها راه شما این است که از عبارات بازیابی یا کلید خصوصی برای دسترسی مجدد به کیف پولتان استفاده کنید. اگر از کیف پولتان بکآپ نگیرید، هر لحظه خطر از دست رفتن همیشگی سرمایه وجود دارد.
به همین دلیل است که باید به روشی کاملا امن، از کیف پول خود بکآپ تهیه کنید و آن را در جایی امن نگاه دارید.
نکتهای که باید به یاد داشته باشید این است که استفاده از کیف پولهای سختافزاری میتواند کمک بسزایی در جلوگیری از این مشکل داشته باشد. خطرناکترین کار هم ذخیره آنلاین کلیدهای خصوصی و عبارات بازیابی است.
مشکلات لجر

گاهی اوقات زمانی که شما از کیف پول سختافزاری لجر (Ledger) برای سهامگذاری استفاده میکنید، باید فریمور (Firmware) آن را نیز بهروزرسانی کنید. در غیر این صورت مشکلات بسیاری گریبان شما را خواهد گرفت. در جریان این بهروزرسانیها ممکن است تمام اطلاعات روی کیف پول پاک شود. در صورتی که کلید خصوصی و عبارت بازیابی خود را به درستی ذخیره نکرده باشید، قادر به بازیابی سرمایهها نیز نخواهید بود.
نگران نباشید و وحشت نکنید. اگر شما کلید خصوصی و عبارت بازیابی خود را به درستی، در یک جای امن ثبت کرده باشید، به راحتی میتوانید سرمایههای خود را بازیابی کنید.
اگر حسابهای داخل کیف پول با مشکل رو به رو شد، پس از بازیابی حسابتان از طریق عبارت بازیابی، به راحتی میتوانید آنها را دوباره از طریق نرمافزار لجر لایو (Ledger Live) بازگردانید.
ایجاد تمرکز در شبکه
باید بدانیم یکی دیگر از خطرهای پروتکل بلاک چین در مقیاس جهانی، حمله ۵۱ درصدی است.
حمله ۵۱ درصدی به حملهای اطلاق میشود که گروهی از ماینرها بیش از ۵۱ درصد قدرت پردازش شبکه را در اختیار میگیرند و به این ترتیب کنترل شبکه به دست آنها میافتد و میتوانند هر کاری که دلشان میخواهد با شبکه بکنند.
در مورد ارزهای دیجیتال مبتنی بر اثبات سهام، اگر کسی بیش از ۵۱ درصد توکنها را در اختیار داشته باشد، تا حد زیادی قادر به کنترل شبکه است. البته برای تغییر در شبکه انگیزه کافی وجود ندارد، چون در این صورت افراد از ترس نابودی یک کوین شروع به فروش میکنند و خود فرد سهامگذار ارزش دارایی اختصاص داده شدهاش از بین میرود و اصل ضرر شامل حال خودش میشود. اما در کل باید بدانید، وقتی سهامگذاری توکنهای خود را به اعتبارسنج واگذار میکنید، در واقع شما مستقیما در ایجاد تمرکز و تمرکززدایی شبکه نقش دارید.
جدول زیر درصد حق آرائی که در اختیار ۱۰ تولیدکننده برتر بلاک در کازماس، IRIS، و تزوس قرار دارد را نشان میدهد. همانطور که میبینید در بخش متعلق به کازماس، ۱۰ سازنده برتر بلاک، بیش از ۵۷ درصد از توکنهای سهامگذاریشده را در اختیار دارند.

عملکرد مناسب لزوما این نیست که در سهامگذاری توکنهای خود را به بزرگترین اعتبارسنج بسپارید، بلکه این نکته نیز مهم است که اعتبارسنج خود را بر اساس زمان اوج فعالیت آن، مستقل بودن، روشهای امنیتی، میزان مشارکت در جامعه، خدمات مشتریان، کارمزد و غیره انتخاب کنید. با تشویق اعتبارسنجهای کوچکتر میتوانید در غیرمتمرکز کردن شبکه مشارکت داشته باشید؛ نکتهای بسیار مثبت که گاها فراموش میشود.
منبع :
سایت ارز دیجیتال